کتاب : Upstream
مولف : دن هیت
مقدمه
دن هیت، نویسنده و مدرس برجستهای است که در زمینهی تغییرات سازمانی و کسبوکار تخصص دارد. بهعنوان یک پژوهشگر ارشد در مرکز CASE دانشگاه دوک، او دانش آکادمیک خود را به نوشتارهایش میآورد. هیت دارای مدرک MBA از دانشکده کسبوکار هاروارد و مدرک کارشناسی از برنامه افتخاری Plan II دانشگاه تگزاس در آستین است که این دو زمینهی آموزشی معتبر را در کسبوکار و هنرهای آزاد ترکیب میکند. او بهخاطر همکاری در تألیف کتابهایی با برادرش چیپ هیت، از جمله کتاب محبوب «تغییر: چگونه وقتی تغییر سخت است، تغییر کنیم» شناخته شده است. کارهای هیت بر روی استراتژیهای عملی برای پیادهسازی تغییر و بهبود تصمیمگیری در زمینههای مختلف سازمانی متمرکز است.
کتاب Upstream یا روشهای حل مساله به خاطر تمرکز بر حل مسائل بهصورت پیشگیرانه، نظرات مثبت زیادی را دریافت کرده است. خوانندگان از مثالهای جذاب و ایدههای تحریککنندهای که به بررسی علل ریشهای بهجای نشانهها میپردازد، قدردانی میکنند. بسیاری این کتاب را بهخوبی نوشته شده و الهامبخش میدانند، هرچند برخی اشاره میکنند که میتوانست مختصرتر یا عملیتر باشد. منتقدان به بینشهای کتاب در زمینه تغییرات سیستماتیک، پیشگیری و تفکر بلندمدت تأکید میکنند. در حالی که برخی احساس کردند که کتاب راهنماییهای تاکتیکی کافی ندارد، بیشتر آن را بهعنوان یک مطالعه مهم برای رهبران و حلکنندگان مسائل در زمینههای مختلف توصیه میکنن
- حرکت به سمت بالا: پیشگیری از مشکلات قبل از وقوع
شما و یک دوست در کنار رودخانهای در حال پیکنیک هستید. ناگهان صدایی از سمت آب میشنوید – کودکی در حال غرق شدن است. بدون فکر، هر دو به آب میپرید، کودک را میگیرید و به ساحل میآورید. قبل از اینکه بتوانید نفس بکشید، صدای دیگری برای کمک میشنوید. شما و دوستتان دوباره به رودخانه میپرید تا او را نیز نجات دهید. سپس کودکی دیگر در حال تقلا به دید میآید… و دیگری… و دیگری. شما دو نفر به سختی میتوانید ادامه دهید. ناگهان، میبینید که دوستتان از آب بیرون میآید و به نظر میرسد که شما را تنها میگذارد. “کجا میروی؟” میپرسید. دوستتان پاسخ میدهد، “من به سمت بالا میروم تا کسی را که همه این بچهها را به آب میاندازد، متوقف کنم.”
تفکر به سمت بالا به معنای پرداختن به علل ریشهای مشکلات به جای درمان علائم است. این رویکرد بر پیشگیری به جای واکنش تمرکز دارد و به دنبال حل مسائل قبل از وقوع آنهاست. این داستان تفاوت بین رویکردهای پاییندستی (واکنشی) و بالادستی (پیشگیرانه) را نشان میدهد.
نمونههایی از تفکر به سمت بالا:
- کاهش 75 درصدی تماسهای پشتیبانی مشتری توسط Expedia از طریق حل مسئله پیشگیرانه
- کاهش سوءمصرف مواد مخدر نوجوانان در ایسلند با تغییر فرهنگ و محیط
- افزایش نرخ فارغالتحصیلی مدارس عمومی شیکاگو با تمرکز بر نشانههای هشدار اولیه
با تغییر تلاشهایمان به سمت بالا، میتوانیم اغلب با تلاش و منابع کمتر به تأثیرات بزرگتر و پایدارتر دست یابیم.
- غلبه بر نابینایی مسئله: به چالش کشیدن وضعیت موجود
“برای مدت طولانی، مردم این تصور را داشتند – آنها فکر میکنند وقتی به دبیرستان میآیید، یا موفق میشوید یا شکست میخورید”، گفت الیزابت کربی، که به عنوان مدیر دبیرستان Kenwood Academy یکی از رهبران تغییر بود. “برای این بچهها، اینجاست که تصمیم میگیریم چه کسی موفق خواهد شد و چه کسی نه. و اگر موفق نشوند، تقصیر خودشان است. و این فقط همینطور است – بنابراین هیچکس آن را به چالش نمیکشد.”
نابینایی مسئله زمانی رخ میدهد که نتایج منفی را به عنوان طبیعی یا اجتنابناپذیر بپذیریم. این باور که برخی مشکلات فقط “همینطور هستند” و نمیتوان آنها را تغییر داد. این ذهنیت ما را از دیدن فرصتهای بهبود و نوآوری بازمیدارد.
جنبههای کلیدی غلبه بر نابینایی مسئله:
- شناخت اینکه بسیاری از مشکلات “اجتنابناپذیر” در واقع قابل حل هستند
- به چالش کشیدن فرضیات طولانیمدت درباره آنچه ممکن است
- جستجوی نمونههای موفقیت در شرایط مشابه در جاهای دیگر
- بازتعریف مشکلات به عنوان چالشهایی که باید بر آنها غلبه کرد، نه پذیرفته شد
با به چالش کشیدن وضعیت موجود و نپذیرفتن مشکلات به عنوان اجتنابناپذیر، امکانات جدیدی برای تغییر مثبت و نوآوری باز میشود.
- مالکیت را بپذیرید: تغییری باشید که میخواهید ببینید
“به یاد داشته باشید، همیشه، که هر چیزی که میدانید و هر چیزی که همه میدانند، فقط یک مدل است”، گفت دانلا میدوز، متفکر سیستمها. “مدل خود را جایی بگذارید که بتوان به آن شلیک کرد. دیگران را دعوت کنید تا فرضیات شما را به چالش بکشند و خودشان را اضافه کنند… کاری که باید انجام دهید، وقتی نمیدانید، این است که نه بلوف بزنید و نه منجمد شوید، بلکه یاد بگیرید. راه یادگیری از طریق آزمایش است – یا به قول باکمینستر فولر، از طریق آزمون و خطا، خطا، خطا.”
پذیرفتن مالکیت به معنای قبول مسئولیت برای حل مشکلات است، حتی اگر آنها را ایجاد نکرده باشید. این به معنای جستجوی فعالانه راهحلها به جای انتظار برای اینکه کسی دیگر مشکلات را حل کند.
جنبههای کلیدی پذیرفتن مالکیت:
- شناخت قدرت خود برای ایجاد تغییر
- آمادگی برای آزمایش و یادگیری از شکستها
- همکاری با دیگران برای مقابله با مسائل پیچیده
- پافشاری در مواجهه با چالشها و موانع
نمونههایی از پذیرفتن مالکیت:
- ری اندرسون تبدیل Interface به یک شرکت فرش پایدار
- دکتر باب سندرز حمایت از قوانین صندلی کودک در تنسی
- کلی دان ایجاد تیم خطر بالای خشونت خانگی
با پذیرفتن مالکیت مشکلات، افراد و سازمانها میتوانند تغییرات مثبت قابل توجهی را ایجاد کنند، حتی در زمینههایی که ممکن است مسئولیت مستقیم نداشته باشند.
- از تونلزنی فرار کنید: از تفکر کوتاهمدت رهایی یابید
“کمیابی، و به ویژه تونلزنی، شما را وادار میکند تا کارهای مهم اما غیر فوری را به تعویق بیندازید – تمیز کردن دفترتان، انجام کولونوسکوپی، نوشتن وصیتنامه – که به راحتی قابل نادیده گرفتن هستند”، نوشت شافیر و مولایناتان. “هزینههای آنها فوری است، بزرگ به نظر میرسند و به راحتی قابل تعویقاند، و مزایای آنها خارج از تونل قرار دارند. بنابراین آنها منتظر زمانی هستند که همه چیزهای فوری انجام شده باشند.”
تونلزنی حالتی از ذهن است که در آن کمیابی (زمان، پول یا منابع دیگر) باعث میشود افراد تنها بر نیازهای فوری تمرکز کنند و برنامهریزی و پیشگیری بلندمدت را نادیده بگیرند. این تفکر کوتاهمدت میتواند به تصمیمگیری ضعیف و از دست دادن فرصتهای بهبود منجر شود.
استراتژیهایی برای فرار از تونلزنی:
- ایجاد “فضا” در سیستمها برای تفکر استراتژیک
- اجرای بررسیهای منظم یا جلساتی که بر اهداف بلندمدت متمرکز هستند
- استفاده از دادهها برای برجسته کردن روندها و الگوهایی که ممکن است در عملیات روزمره نادیده گرفته شوند
- تشویق و پاداش دادن به اقدامات پیشگیرانه و فعالانه
نمونههایی از فرار از تونلزنی:
- اجرای تیمهای موفقیت دانشآموزان سال اول در مدارس عمومی شیکاگو
- استفاده از “جلسات ایمنی صبحگاهی” در بیمارستانها برای پرداختن به مسائل سیستماتیک
- استفاده از دادهها توسط شرکتهایی مانند LinkedIn برای پیشبینی و جلوگیری از ریزش مشتری
با ایجاد آگاهانه فضایی برای تفکر و برنامهریزی بلندمدت، سازمانها و افراد میتوانند از دید تونلی که اغلب با کمیابی و استرس همراه است، رهایی یابند.
- افراد مناسب را متحد کنید: برای تغییر سیستماتیک همکاری کنید
“ایده این کار این است که شما بخشی از چیزی بزرگتر از خودتان هستید”، گفت ایتون. “شما ناتوان نیستید. شما قدرت فردی و جمعی زیادی دارید… مشارکت معنادار در فرآیندهای دموکراتیک به شما اجازه میدهد تا عاملیت خود را بیان کنید، و عاملیت برای سلامتی شما خوب است.”
اتحاد افراد مناسب برای پرداختن به مشکلات پیچیده و سیستماتیک حیاتی است. این شامل گرد هم آوردن ذینفعان متنوع با دیدگاهها و منابع مختلف برای کار به سوی یک هدف مشترک است.
جنبههای کلیدی همکاری مؤثر:
- شناسایی همه ذینفعان و تصمیمگیرندگان مرتبط
- ایجاد اهداف و معیارهای مشترک برای موفقیت
- تقویت ارتباطات باز و اعتماد بین شرکتکنندگان
- بهرهگیری از نقاط قوت و منابع منحصر به فرد هر شرکتکننده
نمونههایی از همکاری موفق:
- رویکرد چند ذینفعی ایسلند برای کاهش سوءمصرف مواد مخدر نوجوانان
- تیم خطر بالای خشونت خانگی در نیوبریپورت، ماساچوست
- تلاش راکفورد، ایلینوی برای پایان دادن به بیخانمانی کهنهسربازان
با متحد کردن افراد مناسب و تقویت همکاری مؤثر، میتوان به مشکلات پیچیدهای پرداخت که هیچ فرد یا سازمانی به تنهایی نمیتواند آنها را حل کند.
- نقاط اهرمی را پیدا کنید: شناسایی مناطق کلیدی برای تأثیر
به یاد داشته باشید که نکته هارولد پولاک این است که ما با پیشبینی دقیق آینده موفق نمیشویم. ما با اطمینان از اینکه بازخورد لازم برای هدایت داریم، موفق میشویم. برای روشن شدن، قطعاً برخی از پیامدها وجود دارند که میتوانیم و باید پیشبینی کنیم. اگر پیشبینی نکنیم که حذف بزها از یک جزیره ممکن است باعث رشد بیرویه علفهای هرز مهاجم شود، این یک شکست واضح در تفکر سیستماتیک است. اما نمیتوانیم همه چیز را پیشبینی کنیم؛ ما به ناچار در مورد برخی از پیامدهای کارمان اشتباه خواهیم کرد. و اگر بازخورد جمعآوری نکنیم، نمیدانیم چگونه اشتباه میکنیم و توانایی تغییر مسیر را نخواهیم داشت.
نقاط اهرمی مناطقی در یک سیستم پیچیده هستند که تغییر کوچک میتواند نتایج بزرگی ایجاد کند. شناسایی این نقاط برای مداخلات مؤثر بالادستی حیاتی است.
استراتژیهایی برای یافتن نقاط اهرمی:
- تحلیل سیستمها برای درک ارتباطات و وابستگیها
- جستجوی مناطقی که تغییرات کوچک میتواند تأثیرات بزرگی داشته باشد
- استفاده از دادهها و حلقههای بازخورد برای شناسایی الگوها و روندها
- در نظر گرفتن پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت مداخلات
نمونههایی از نقاط اهرمی مؤثر:
- تمرکز شیکاگو بر موفقیت دانشآموزان سال نهم برای بهبود نرخ فارغالتحصیلی
- تأکید Expedia بر ورود مشتری برای کاهش تماسهای پشتیبانی
- تمرکز مشارکت پرستار-خانواده بر حمایت از مادران بار اول
با شناسایی و تمرکز بر نقاط اهرمی کلیدی، تلاشهای بالادستی میتوانند با منابع محدود به حداکثر تأثیر دست یابند.
- سیستمهای هشدار اولیه ایجاد کنید: مشکلات را قبل از تشدید شناسایی کنید
“ما دریافتیم که مشتریانی که در 30 روز اول با محصول درگیر شدند، چهار برابر بیشتر احتمال داشت که به استفاده از LinkedIn ادامه دهند”، گفت ساکسنا.
سیستمهای هشدار اولیه به سازمانها اجازه میدهند تا مشکلات را قبل از تبدیل شدن به بحران شناسایی و حل کنند. این سیستمها به دادهها، نظارت و تحلیلهای پیشبینیکننده متکی هستند تا مسائل بالقوه را زودتر شناسایی کنند.
اجزای کلیدی سیستمهای هشدار اولیه مؤثر:
- جمعآوری و تحلیل منظم دادهها
- شاخصها یا معیارهای واضح برای نظارت
- آستانههای تعیینشده برای اقدام
- پروتکلهای پاسخ سریع
نمونههایی از سیستمهای هشدار اولیه:
- نظارت بر درگیری مشتری LinkedIn برای پیشبینی ریزش
- مدلسازی پیشبینیکننده Northwell Health برای خدمات پزشکی اضطراری
- سیستم گزارشدهی ناشناس Sandy Hook Promise برای ایمنی مدارس
با اجرای سیستمهای هشدار اولیه قوی، سازمانها میتوانند از حل مسئله واکنشی به حل مسئله پیشگیرانه تغییر کنند و مسائل را قبل از تشدید به بحرانهای بزرگ حل کنند.
- موفقیت را با دقت اندازهگیری کنید: از پیروزیهای خیالی اجتناب کنید
به یاد داشته باشید، همیشه، که هر چیزی که میدانید و هر چیزی که همه میدانند، فقط یک مدل است”، گفت دانلا میدوز، متفکر سیستمها. “مدل خود را جایی بگذارید که بتوان به آن شلیک کرد. دیگران را دعوت کنید تا فرضیات شما را به چالش بکشند و خودشان را اضافه کنند… کاری که باید انجام دهید، وقتی نمیدانید، این است که نه بلوف بزنید و نه منجمد شوید، بلکه یاد بگیرید. راه یادگیری از طریق آزمایش است – یا به قول باکمینستر فولر، از طریق آزمون و خطا، خطا، خطا.
پیروزیهای خیالی زمانی رخ میدهند که موفقیتهای ظاهری شکستهای زیرین یا پیامدهای ناخواسته را پنهان میکنند. اندازهگیری دقیق موفقیت برای اجتناب از این دامها و اطمینان از پیشرفت واقعی حیاتی است.
استراتژیهایی برای اندازهگیری مؤثر:
- استفاده از معیارهای چندگانه و مکمل برای ثبت جنبههای مختلف موفقیت
- در نظر گرفتن تأثیرات کوتاهمدت و بلندمدت
- بازبینی و تنظیم منظم معیارها بر اساس اطلاعات جدید
- جستجوی پیامدهای ناخواسته یا اثرات جانبی منفی
نمونههایی از چالشهای اندازهگیری:
- سیستم CompStat نیویورک که به دستکاری دادهها منجر شد
- “همهگیری” سرطان تیروئید در کره جنوبی که ناشی از تشخیص بیش از حد بود
- برنامه تعمیر پیادهروهای بوستون که به طور ناخواسته به نفع محلههای ثروتمندتر بود
با اندازهگیری موفقیت بهطور دقیق و جامع، سازمانها میتوانند از دام دستیابی به موفقیت ظاهری در حالی که اهداف واقعی خود را تضعیف میکنند، اجتناب کنند.
- پیامدهای ناخواسته را پیشبینی کنید: اثرات موجی را در نظر بگیرید
سیستمها پیچیده هستند. وقتی خرگوشها را میکشید، گربهها شروع به خوردن پرندگان دریایی میکنند. وقتی گربهها را میکشید، خرگوشها شروع به افزایش جمعیت میکنند. وقتی هر دو را میکشید، علفهای هرز مهاجم به شدت رشد میکنند. مداخلات بالادستی با سیستمهای پیچیده سر و کار دارند و به همین دلیل، باید انتظار واکنشها و پیامدهایی فراتر از دامنه فوری کارمان را داشته باشیم. در “شکل دادن به آب”، ما اثرات موجی ایجاد خواهیم کرد. همیشه. چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که در تلاش برای بهتر کردن جهان، به طور ناخواسته آسیب نمیرسانیم؟
پیامدهای ناخواسته اثرات پیشبینینشده اقدامات ما هستند که اغلب از تعاملات پیچیده درون سیستمها ناشی میشوند. پیشبینی این اثرات موجی برای مداخلات مؤثر بالادستی حیاتی است.
استراتژیهایی برای پیشبینی پیامدهای ناخواسته:
- استفاده از تفکر سیستماتیک برای ترسیم تأثیرات بالقوه
- مشورت با ذینفعان متنوع برای کسب دیدگاههای مختلف
- شروع با آزمایشهای کوچکمقیاس قبل از اجرای بزرگمقیاس
- اجرای حلقههای بازخورد قوی برای شناسایی نتایج غیرمنتظره زودهنگام
نمونههایی از پیامدهای ناخواسته:
- فاجعه زیستمحیطی جزیره مککواری از تلاش برای ریشهکنی گونهها
- طرحهای دفاتر باز که به جای افزایش تعاملات رو در رو، آنها را کاهش میدهند
- ممنوعیت کیسههای پلاستیکی که به افزایش استفاده از کیسههای پلاستیکی ضخیمتر منجر میشود
با در نظر گرفتن دقیق اثرات موجی بالقوه و هوشیاری برای نتایج غیرمنتظره، تلاشهای بالادستی میتوانند پیامدهای ناخواسته مضر را به حداقل برسانند و تأثیرات مثبت را به حداکثر برسانند.
- برای پیشگیری هزینه کنید: در راهحلهای بالادستی سرمایهگذاری کنید
ما میتوانیم برای حل مشکلات پس از وقوع آنها هزینه کنیم، یا میتوانیم پیشاپیش برای پیشگیری از آنها هزینه کنیم. آنچه نیاز داریم، کارآفرینان تجاری و اجتماعی بیشتری است که بتوانند مدلهای پرداخت را برای حمایت از رویکرد پیشگیرانه تغییر دهند.
پرداخت برای پیشگیری شامل تغییر منابع و انگیزهها به سمت راهحلهای بالادستی است که از مشکلات جلوگیری میکنند به جای اینکه فقط علائم را درمان کنند. این رویکرد اغلب نیاز به غلبه بر تفکر کوتاهمدت و نشان دادن ارزش بلندمدت پیشگیری دارد.
استراتژیهایی برای سرمایهگذاری در پیشگیری:
- توسعه مدلهای تأمین مالی جدید که اقدامات پیشگیرانه را پاداش میدهند
- محاسبه و ارتباط صرفهجوییهای هزینه بلندمدت پیشگیری
- ایجاد مشارکتها برای تقسیم هزینهها و مزایا بین ذینفعان
- استفاده از دادهها برای نشان دادن اثربخشی اقدامات پیشگیرانه
پایان
سارا رضایی
عالی